حقیقت حیات
بر فراز ملائک
مقام انسان، قبله گاه، سجده ی ملائک است. اگر به این مقام برسد.
«وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدین»
«و در حقیقت ، شما را خلق کردیم ، سپس به صورتگری شما پرداختیم آن گاه به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید.» پس [ همه ] سجده کردند ، جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود.»
البته این سجده و برتری، منوط به شرایطی است، که خلاصله ی جمیع جهاتش می شود، ایمان به خدا و انجام اعمال صالح و پرهیز از گناه و تقوای الهی در صورت جمع این ها در یک انسان، آدمی در مسیر شکوفایی استعدادها و قابلیت هایی قرار می گیرد، که نگرش انسان را به همه چیز متفاوت می کند و با پیشرفت در این مسیر قبله ی ملائک شده و بر آن ها برتری می یابد.
«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ (ع) فَقُلْتُ الْمَلَائِکَةُ أَفْضَلُ أَمْ بَنُو آدَمَ فَقَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکَّبَ فِی الْمَلَائِکَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَکَّبَ فِی الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَکَّبَ فِی بَنِی آدَمَ کِلَیْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِم»
« عبد اللَّه بن سنان میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: فرشتگان از جهت قرب و منزلت به حق، برترند یا بنى آدم؟
آنحضرت از امیر المؤمنین(ع) نقل فرمود: خداوند عقل را براى فرشتگان قرار داده بدون شهوت (جنسى و غیره) و براى حیوانات شهوت را قرار داده بدون عقل، و براى بنى آدم هم عقل را قرار داده و هم شهوت را، پس هر کس از انسانها عقلش بر شهوتش پیروز شود از فرشتگان برتر است، و هر کس شهوتش بر عقلش غلبه کند از حیوانات پستتر است.»
در سایه ی آن است که انسان حیات واقعی را تجربه می کند که تعبیر قرآن مجید از آن، « حیات طیبه» است.
«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَکيمُ قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ»
« و [ خدا ] همه [ معانی ] نامها را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست می گویید ، از اسامی اینها به من خبر دهید.» گفتند: «منزهی تو! ما را جز آنچه [ خود ] به ما آموخته ای ، هیچ دانشی نیست تویی دانای حکیم.» فرمود: «ای آدم ، ایشان را از اسامی آنان خبر ده.» و چون [ آدم ] ایشان را از اسماءشان خبر داد ، فرمود: «آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمانها و زمین را می دانم و آنچه را آشکار می کنید ، و آنچه را پنهان می داشتید می دانم؟»
این به معنای این نیست که این علوم یا اسامی، مخفی بودند. خیر این ها همگی برای فرشتگان آشکار بود اما برایشان قابل درک نبود، چون ظرفیت وجودیشان محدود بود. اما انسان به علت داشتن ظرفیت فکری بالاتر آن ها درک کرد و به فرشتگان هم آموزش داد. یعنی واسط فیض شد بین پروردگار و ملائکه، به همین دلیل انسان توانایی رسیدن به مقام فرشتگان و اوج گرفتن از آن ها را دارد.