گل نرگس

  • خانه 
  • حدیث حضرت زینب سلام الله آشپزی آشپزی ناظر محرم انگیزشی قرآن شهدا امام زمان عج الله 
  • تماس  
  • ورود 

داستان

داستان حضرت سلیمان و پرنده‌ای که نابینا شد

گویند در روزگار حضرت سلیمان(ع) پرنده ای برای نوشیدن آب به سمت برکه ای پرواز کرد، اما چند کودک را بر سر برکه دید، پس آن قدر انتظار کشید تا کودکان از آن برکۀ آب متفرق شدند. همین که قصد فرود به سوی برکه را کرد، این بار مردی را با محاسن و ریش بلند و آراسته دید که برای نوشیدن آب به آن برکه مراجعه نمود. پرنده با خود اندیشید که این مردی باوقار و نیکوست و از سوی او هرگز آزاری به من نخواهد رسید. پس با خیال آسوده و راحت نزدیک برکه شد. ولی آن مرد، ناگاه سنگی به سویش پرتاب کرد و چشم پرنده معیوب و کور و نابینا شد!
پرنده شکایت نزد حضرت سلیمان نبی(ع) برد. حضرت سلیمان(ع)؛ پیامبر خدا، آن مرد را احضار کرد و پس از شنیدن سخنان هر دو طرف، مرد ضارب را محاکمه و به قصاص محکوم نمود و حکم و دستور به کور کردن چشم آن مرد داد.
اما در کمال تعجب، آن پرنده به حکم صادره اعتراض کرد و گفت: چشمِ این مرد، هیچ آزاری به من نرساند! بلکه ریش او بود که مرا فریب داد! و گمان بردم که از سوی او ایمن و آسوده هستم. پس به عدالت نزدیکتر است اگر محاسن او را بتراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند!

واقعیت این است که در تاریخ اسلام، بیشتر ضربات از طرف افرادی وارد شده است که ظاهری مقدس داشته اند. خوارج نهروان از نمونه بارز این مقدسین هستند که حضرت علی(ع) را به شهادت رساندند. خوارج برجسته ترین قاریان و حافظان قرآن محسوب می شدند. بر پیشانی آنان نشانه عبادات شبانه و سجده های طولانی هویدا بود.
در واقع این داستان بیانگر این موضوع است که هرگز نباید فریب ظاهر افراد را خورد و نوع رفتار و عملکرد واقعی افراد باید ملاک عمل قرار گیرد. اگر ناچار به قضاوت هستیم؛ آنچه که در قضاوت انسانها باید مورد توجه قرار گیرد، داشتن یا نداشتن محاسن نیست بلکه نوع رفتار انسانی افراد باید مورد ارزیابی قرار گیرد، وگرنه چشم ظاهربین ما به همان سرنوشتی دچار خواهد شد که چشم آن پرنده، دچار شد.

 

امامت مهدی موعود

28 آبان 1397 توسط ابراهيمي

سلام

آغاز امامت منجی عالم بشریت بر همگان مبارک باد 

 نظر دهید »

سبک زندگی عاشورایی 9

07 آذر 1395 توسط ابراهيمي

تجمل از نظر آیات و روایات
همان طور که اشاره شد، اسلام ضمن اهمیت دادن به زندگی دنیایی بشر، او را برای به دست آوردن لذت ها و زیبایی های دنیا تشویق نیز می کند. قرآن کریم می فرماید:
«و ابتغ فیما آتیک الله الدار الاخره و لاتنس نصیبک من الدنیا» . به هر چیزی که خدا به تو عطا کرده، از قوای ظاهری وباطنی و مال و سایر نعمت های دنیا بکوش تا ثواب و سعادت دارآخرت تحصیل کنی و(لیکن)بهره ات را هم از(لذات و نعم الهی) دنیا فراموش مکن.
قرآن کریم به افرادی که گمان می کردند تحریم زینت ها و پرهیزاز غذاها و روزی های پاک و حلال نشانه زهد و پارسایی و مایه قرب به پروردگار است، با لحن تندی می فرماید:
«قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق » . بگو ای پیامبر چه کسی زینت های خدا را که برای بندگان خود آفریده حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده؟ سپس برای تاکید اضافه می کند: به آنها بگو این نعمت ها و موهبت ها برای افراد با ایمان در این زندگی دنیا آفریده شده اگر چه دیگران نیز بدون داشتن شایستگی از آن استفاده می کنند و نیز«قل هی للذین امنوا فی الحیوه الدنیا خالصه یوم القیامه.»
بگو این نعمت ها در دنیا برای اهل ایمان است و خالص اینها(یعنی لذات کامل بدون الم)و نیکوتر از اینها در آخرت بر آنان خواهد بود.
در مورد استفاده از انواع زینت ها اسلام مانند تمام موارد، حد اعتدال را انتخاب کرده و ضمن تشویق مردم به استفاده از نعم الهی به خاطر طبع زیاده طلبی انسان که ممکن است سوء استفاده کندو به جای استفاده عاقلانه راه تجمل پرستی و زیاده روی را پیش بگیرد می فرماید: «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا» بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید.
کلمه(اسراف)کلمه بسیار جامعی است که هرگونه زیاده روی در کمیت و کیفیت و بیهوده گرایی و اتلاف و مانند آن را شامل می شود.
«امروز تحقیقات دانشمندان ثابت کرده است که سرچشمه بسیاری از بیماری ها غذاهای اضافی است که به صورت جذب نشده در بدن انسان باقی می ماند که هم بار سنگینی است برای قلب و سایر دستگاه های بدن و هم منبع آماده برای انواع عفونت ها و بیماری ها.»
قرآن کریم تغذیه را به عنوان یک وسیله تکامل پذیرفته، لذا سفارش به خوردن غذای پاک می نماید چون غذای حلال بر روی اخلاق انسان اثر دارد. لذا می فرماید:
«کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا» از غذاهای پاکیزه حلال تناول کنید و به نیکوکاری و اعمال صالح بپردازید.
از آنجا که تجمل گرایی، روی آوردن به دنیا محسوب می شود و سایر دلبستگی ها به دنیا و وابستگی را به دنبال دارد. امام صادق علیه السلام می فرماید: «راس کل خطیئه حب الدنیا»
سر هر خطا، دوستی دنیاست و نیز می فرماید: به راستی شیطان آدمیزاده را در هر چیزی می چرخاند(تا او را گمراه کند) و چون از او درمانده گردید، در برابر پول و مال دنیا جلو او را سخت می بندد و گردن او را می گیرد.
امام باقر علیه السلام می فرماید: نمونه آزمند بر دنیا ، کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم بر خود می تابد و می پیچد راه بیرون شدن خود را دورتر و بسته تر می نماید تا از غم و اندوه می میرد. گرایش به تجملات زندگی، انسان را دچار بحران اقتصادی می کند و حتی به خاطر به دست آوردن و نگهداری آن تجملات، دچار بحران روحی هم می شود. گرچه لذتی به همراه دارد اما لذتش زودگذر می باشد. علی علیه السلام می فرماید: هر که دنیا را در چشم خویش عظیم گیرد و جایش را در دلش بزرگ دارد و آن را بر خدا برگزیند و به سوی آن انقطاع پذیرد(از همه ببرد و به آن پیوند کند) چنین کسی درست بنده دنیاست .»

تجمل در اسلام
دین مبین اسلام در عین حال که به زندگی دنیایی انسان توجه دارد و خداوند متعال وسایل رفاه و آسایش او را در دنیا فراهم آورده است، مسلمانان را به عدم افراط و تفریط در این زمینه فراخوانده و به یک زندگی معتدل و خوب دعوت می کند.
وقتی که انسان زمام نفس خود را در دست گرفت، بر او لازم است که حقوق جسمانی خود را نیز بشناسد و از زیبایی های زندگی که خداوند برای او حلال کرده، که شامل تمام لذات و مظاهر زندگی است و مزاج انسان سالم و معتدل طالب آنها است، بی تفاوت نباشد، حتی برای نیاز جسمی ارزش قائل شده و دستور می دهد که در صورت ضرورت ، افرادی که چیزی برای خوردن ندارند تا زنده بمانند برای ادامه حیات از گوشت میته بخورند. در حالی که گوشت میته برای افراد عادی حرام است!
انسان فطرتا کمال جو و زیبایی دوست می باشد. بر همین اساس ، اسلام ضمن اعتراف به این مساله و نیازمندی های دیگر زندگی که در طبیعت انسان نهاده شده، آنها را با میل به ترقی که این میل نیز در طبیعت انسان ریشه دارد معارض نمی داند.
«گوستاولوبن » وزیر سابق فرانسه در کتاب «تاریخ تمدن اسلامی » می نویسد:
«تاکنون هیچ مردمی مانند مردم جزیره العرب دیده نشده که در مدتی کوتاه و اندک، بتواند به این حد از تمدن نائل شود» . این پیشرفت سریع مسلمین در صدر اسلام، نشانه اهمیت دادن اسلام به زندگی دنیایی مسلمانان است. اما نظر اسلام این است که با ابزارهای ترقی به ترقی نهایی که همان هدف خلقت انسان است برسند و آن، تامین رفاه زندگی ابدی در کنار زندگی دنیایی است. اینک زیبایی و تجمل را در اسلام بررسی می کنیم.

فرق بین زیبایی و تجمل
زیبایی غیر از تجمل می باشد و در اسلام جایگاه مثبتی دارد. به عنوان مثال، اسلام نظافت را نوعی زیبایی می داند و به آن سفارش می کند، زیرا در اثر مراعات نظافت زندگی انسان ها در صفا و آرامش خواهد بود. اما تجمل که ناشی از زیاده خواهی و اسراف می باشد،افراد جامعه را به ورطه سقوط می کشاند و موجب از بین رفتن شخصیت والای انسان می شود. دشمنان اسلام نیز دقیقا از این همین راه،یعنی با نشان دادن تجمل به عنوان یک نیاز در جامعه. ایجادوابستگی می کنند و ملت ها را به خصوص ملت های مسلمان را به سقوط و تباهی می کشانند.
در هر جامعه مترقی و متمدن، نشانه ترقی و تمدن، مغزهای متفکرو مخترعان و… آن جامعه هستند، نه در صد بالای تجمل و مصرف گرایی. نویسنده خود شاهد بود که در جنگ عراق و کویت، افرادی که از کویت به ایران آمده بودند وقتی زندگی غیر تجمل مردم ایران(قم)را می دیدند، اعتراف می کردند که زندگی درست و اسلامی همین است و اظهار می داشتند که وقتی که به کویت برگردیم به روش شما ایرانیان زندگی می کنیم و قبول داشتند که زندگی آنها یک زندگی مصرفی و پرتجمل است. روح مصرف گرایی به قدری در آنهاریشه دوانده بود. که حتی نخ های کاموای بافتنی، به صورت بریده وکوتاه شده از کشورهای دیگر برایشان فرستاده می شد! به همین علت است که دشمنان انقلاب اسلامی در صدد رخنه کردن به شجره طیبه انقلاب اند که بسان موریانه آن را از درون بپوسانند چون دیدندکه مردم شریف ایران نه تنها زمین نخورد و سقوط نکرد، بلکه دست سایر ملت های ضعیف جهان را هم گرفت و الگوی آنها شد.
تجمل انواع و مراتبی دارد. در اخلاق، رفتار، حتی در سیاست و صنعت هم رسوخ کرده است، ولی غالبا در قالب پوشاک و لوازم لوکس زینتی و غیر ضروری ظاهر می شود که هر یک از اینها در تغییر فرهنگ خودی و جایگزین کردن فرهنگ بیگانه موثر می باشد. و عوامل تحریک شهوات، خیالبافی، در رویا زندگی کردن، اسراف، بی عاطفه بودن و ظلم و خیانت را به همراه دارد. و از همه مهم تر ایجاد سستی نسبت به اعتقادات و پوچی و دنباله روی از دشمنان اسلام خصوصا در نسل جوان می نماید.
در یک نگاه خردمندانه، می توان به سادگی متوجه شد که وسایل رفاهی غیر ضروری که گاه تولیدات داخلی هم جزء آنها حساب شده وبا مارک خارجی عرضه می شود، نسبت به سایر تولیدات داخلی و واردات چشمگیر و قابل تامل است. و برای خرید آن وسایل و…
میلیونها تومان سرمایه از کشور خارج می شود و به جیب دشمنان اسلام می رود و آنها به وسیله همان سرمایه ها بر علیه اسلام توطئه می کنند و به وسیله نشریات مضر و مسموم افکار پاک و اسلامی مردم ، خصوصا نسل جوان جامعه را که به قول حضرت امام «سرمایه های فوق الارض » هستند به رکود می کشانند. در یکی از پرتکلهای حکمای یهود(صهیونیسم) آمده است. «ما بوسیله کتاب هایی که با سبک شیوا و(زیبا)منتشر می کنیم افکار مسموم را به خورد مردم می دهیم.»
اکنون که بیست سال از انقلاب اسلامی ما می گذرد، در حالی که هویت و فرهنگ ملی ما آمیخته با اسلام است، ولی امروز در جامعه ما اخلاق و رفتارهایی به چشم می خورد و مورد قبول واقع شده که با فرهنگ اصیل مذهبی و ملی ما در تضاد است.
چرا باید وسایل زندگی و تزیینی، حتی خوراک و تغذیه ما که ریشه در فرهنگ بیگانه دارد، به قدری در جامعه ما رواج پیدا کند که رنگ جامعه اسلامی ما را عوض کند و انقلاب اسلامی ما را زیر سوال ببرد.
اگر به همین منوال بگذرد. می رود که ملیت و فرهنگ ما دستخوش یک تحول ناشایست و غیر اسلامی قرار بگیرد. این در حالی است که از گوشه و کنار دنیا، مردم جهان برای نجات زندگی خود به مردم ایران روی آورده اند و جنبش های آزادیبخش دنیا برای مبارزه با استعمارگران مردم ایران را الگوی خود قرار داده اند.
دلیل بر این مدعا گزارش مجری سیمای شبکه یک، در روز افتتاح صدای برون مرزی ایران می باشد که ایشان می گفتند: «سالانه بیش ازسی هزار نامه از گوشه و کنار جهان به ایران می رسد که در رابطه با شناساندن اسلام برای آنها می باشد.»
جای بسی تاسف و نگرانی است که در چنین موقعیتی که ایران جایگاه خود را به عنوان رهبر و الگو در جهان پیدا کرده است، عواملی دست به دست هم داده اند و برای گسترش این وضع ناپسند در جامعه با تبلیغات آبکی و فریبنده، مظاهر کم ارزش مادی را در رسانه های گروهی حتی در تابلوهای خیابان و بر روی بدنه اتوبوس های خط واحد ترویج می کنند، به طوری که سبب شده است شیوع این وضع(بیماری)به سرعت رو به رشد بگذارد.
امام راحل می فرماید: «رادیو، تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای موثر تباهی و تخدیر ملت ها، خصوصا نسل جوان بوده است و از آنها برای درست کردن بازار کالاها، خصوصا تجمل و تزئین از هر قماش از تقلید در ساختمان ها (گرفته) تا نوشیدن و پوشیدن و گفتار در فرم آنها استفاده کرد. ما دزد را بیرون کردیم اما خودمان را پیدا نکردیم.» آیا این است قدردانی از خون شهدا و سال های دور از وطن بودن امام(ره) «افان مات اوقتل انقلبتم علی اعقابکم.» اگر او به مرگ یا شهادت در گذشت باز شما بدین جاهلیت خود رجوع خواهید کرد؟

اینها نمونه های کوتاهی بود از آیات و روایات، در نکوهش دنیاداری و گرایش به تجملات و استفاده درست از دنیا در حدی که مورد قبول اسلام است که تقدیم شد.

 

 2 نظر

سبک زندگی عاشورایی 8

07 آذر 1395 توسط ابراهيمي

پيام‎های عاشورا

امام حسین (ع) و یاران صدیق‌‏اش با فداکاری و جان نثاری که از خویشتن نشان دادند، جدا از پیام‎های اعتقادی که ایمان به معاد، حقانیت راهی که انتخاب کردند و توصیه به اعمال عبادی و الهی بود، به خوبی این حقیقت را آشکار ساختند که آزادگي در آن است كه انسان كرامت و شرافت خودش را بشناسد و تن به پستي و ذلت و حقارت و اسارت دنيا و زير پا نهادن ارزش‎هاي انساني ندهد.
ایثار و فداکاری برای احیای حقیقت از جلوه‎های بارز قیام عاشورا است که بایستی در هرسال از مراسم تجلیل، این واقعه برجسته گردد. در صحنه‎ی عاشورا نخستين ايثارگر خود حضرت عباس بود كه حاضر شد جان خود را فداي دين خدا كند و رضاي او را بر همه چيز برگزيند، اصحاب آن حضرت نيز هر كدام ايثارگرانه جان خويش را فداي امام خويش كردند. امام حسين (عليه السلام) در آغاز حركت خويش از مدينه تنها با توكّل بر خدا اين راه را برگزيد و در تمام مسير، تنها تكيه گاهش خدا بود، حتّي توكّلش بر ياران همراه هم نبود. ازاين رو از آنان خواست كه هر كس مي‎خواهد برگردد و همين توكل باعث شد هيچ پيشامدي نتواند در عزم او خلل وارد كند.
خود ساختگي و جهاد با نفس زيربناي جهاد با دشمن بيروني است و بدون آن، اين هم بي‏ثمر است و كربلا سرشار از اين مجاهدت‎هاست. شجاعت عاشوراييان، ريشه در اعتقادشان داشت، آنان كه به عشق شهادت مي‎جنگيدند از مرگ ترس نداشتند تا در مقابله با دشمن سست شوند و به همين دليل لشکريان دشمن پيوسته از برابرشان مي‎گريختند و چون توان مبارزه فردي را با آنها نداشتند به طور جمعي حمله كرده و آنها را به شهادت مي رساندند.
آنچه حماسه كربلا را ماندگار و جاودانه كرد، روحيه‌ی مقاومت و صبر امام حسين (عليه السلام) و ياران و همراهان او بود. حضرت در يكي از منزلگاه‎هاي ميان راه اين گونه فرمود: «صبر ومقاومت كنيد اي بزرگ زادگان! چرا كه مرگ شما را از رنج و سختي عبور مي دهد و به سوي بهشت گسترده و نعمت‎هاي هميشگي مي‎رساند.»
امام (عليه السلام) و خاندان و اصحاب آن حضرت در مواقع و مواطن مختلف عزت و افتخار، خود را در عمل و گفتار به منصه‎ی ظهور رساندند و در مقابل، ذلت و خواري يزيد و دودمان ناپاكش را اثبات كردند. نهضت عاشورا براي احياي ارزش هاي ديني بود و از جمله آنها حفظ حجاب وعفاف زن مسلمان است. دختران و خواهران امام (عليه السلام) مواظب بودند تا حريم عفاف اهل بيت پيامبر تا آن جا كه مي شود، حفظ و رعايت شود. امام حسين (عليه السلام) و يارانش زيباترين جلوه‎هاي جوانمردي و فتوت را در حماسه عاشورا از خود نشان دادند، چه با حمايت شان از حق، چه با جانبازي در ركاب امام خويش تا شهادت و چه در برخورد انساني با ديگران حتي دشمنان.
وقتي به صحنه‎ی عاشورا مي‎نگريم، مظاهر برجسته‎اي از وفا را مي‎بينيم. شب عاشورا سيدالشهدا(عليه السلام) وقتي با اصحاب خود صحبت مي‎كند، وفاي آنان را مي‎ستايد و مي‎فرمايد: «من باوفاتر و بهتر از اصحابم، اصحابي نمي‎شناسم.»‎
با این حساب، بسی ارزنده و بجا خواهد بود که در ایام محرم و مراسم‎های بزرگداشت رخداد بزرگ و تاریخی عاشوار به مواردی پرداخته شده، نشر و تبلیغ گردد که در قیام عاشورا و حرکت امام حسین به آن اهمیت داده شده جزئی از اهداف این نهضت بزرگ به شمار می‎آمد.
مواردی چون ایثار و فداکاری، حماسه و صبر، شجاعت و غیرت، وفا و حجاب، جوان‎مردی وفتوت، جانبازی و جهاد با نفس، از جمله پیام‎هایی اند که مصداق بارز آن در تمامی جریان‎های عاشورا از مدینه تا کربلا و از کربلا تا شام مشاهده می‎شود. لذا بهتر است تا تمامی کسانی‎که به پاسداشت این رخداد به پا می‎خیزند، بیش‎تر از جنبه‎های شعاری محض، به شعور عاشورا توجه نموده و اهداف آن را نشر و تبلیغ نموده و عمل به آنها را سرمشق حیات انسانی خویش قرار دهند.
بی تردید هرگاه چنین امری در روند بزرگداشت از عاشورا روی دست گرفته نشود، تجلیل از این مناسبت بس عظیم معنای واقعی خویش را از دست داده و شعاری بودن محض، ما را از رسیدن به عمق این واقعه باز خواهد داشت.

 

 نظر دهید »

سبک زندگی عاشورایی 7

07 آذر 1395 توسط ابراهيمي

جوانمردی در مکتب امام حسین(علیه السلام)
واقعه ی عاشورا ، با همه ی بزرگی مصیبت و بی هماوردی فجایعی که بر بزرگترین انسانهای تاریخ داشت، درسهای فراوانی دارد. توجه به این مسئله که در کنار شور حسینی نباید شعور حسینی فراموش شود و از قطره قطره اشکهایی که بر اباعبدالله (علیه السلام) ریخته می شود باید درس گرفت و در زندگی به کار بست، خود از درسهای عاشوراست. در میان معاصرین یکی از بزرگترین اندیشمندانی که توجه ویژه ای به این مسئله داشته اند مرحوم علامه محمد تقی جعفری(ره) بودند که مجموع سخنرانی ها و مطالب ایشان در این خصوص در کتاب “حسین، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت” منتشر شده است. از زیباترین جلوه های عاشورا، جوانمردی امام در رویارویی با شقی ترین افراد تاریخ است. جوانمردی که حتی در میدان جنگ هم ادامه داشت و میان هیاهوی جنگ و نابرابریها گم نشد.
واقعه عاشورا بزرگ ترین مکتب درس انسانیت در جهان است. مکتبی که بدون هیچ چشم داشت و منتی عمیق ترین و اصیل ترین روش های دستیابی به انسانیت و جلوه های آن در اجتماع را به ما می آموزد و موجب رشد ما می گردد. جوانمردی از ابعاد وجودی امام حسین (علیه السلام) است که جز از انسانی تکامل یافته و دارای روحی الهی برنمی آید و صداقت و نیت نیکوی امام در این رفتار بزرگ چنان در عمق جانمان نفوذ می کند که شیرینی آن در دلمان نشسته و با تمام وجود آن را احساس می کنیم.
رفتار امام حسین (علیه السلام) در سفر یا حضر، در جنگ یا صلح، با دوست یا دشمن از حد و حدود انسانیت خارج نبوده و مثلاً چنین نبود که اکنون در مقابل عمر سعد ایستاده ام و چون او از دشمنان خدا و ماست پس جواب سؤال او را ندهم بلکه امام از بالاترین مقام انسانیت برخوردار بودند و بر اساس همین دارایی با دیگران برخورد می کردند نه حقارت و دور بودن آن ها از انسانیت.

جوانمردی امام در رویارویی با لشگر حر
لشگر حر در مسیر کربلا راه را بر امام و یارانشان بستند و اجازه عبور به امام را ندادند. این واقعه را بارها شنیده یا خوانده ایم. در لحظه لحظه این واقعه، حوادث سازنده و گوناگونی رخ داده است. اما آنچه اکنون مدنظر ماست، داستان سیراب شدن لشگر حر به دست یاران امام حسین(علیه السلام) است.
هنگامی که لشگریان حر در مسیر امام قرار گرفتند و راه را بر آن ها بستند و امام خستگی آن ها را مشاهده نمودند، به یاران و همراهان خود سپردند تا از آبی که همراه خود داشتند لشگریان حر و حتی اسب های آنان را هم سیر کنند! آیا این اتفاق جز از انسانی کامل که خدا را در هرلحظه ناظر اعمال خود می داند و رفتار او الهی است، برمی آید؟ جز این است که آن ها دشمن امام بودند؟ راه را بر امام و خانواده ایشان بسته بودند؟ غیرازاین است که آن ها چند روز بعد حتی آب را هم بر اهل بیت و فرزندان خردسال دریغ نمودند؟ آیا امام لشگریان کفر را نمی شناخت؟ امام می دانست با چه کسانی طرف است. قطعاً آن ها به دنبال امام نیامده بودند که به او خوش آمد بگویند و جا و منزلی مناسب برای استراحت به اهل بیت امام بدهند. اما رفتار امام چگونه بود؟! امام حتی به سیراب شدن حیوان آنان نیز توجه داشت.
علی ابن طعان محاربی از سپاهیان حر بود و آخر از همه به کربلا رسید. امام زمانی که تشنگی او را دیدند به او فرمودند: شتر را بخوابان و به مشکی اشاره نمودند و گفتند از آن آب بخور. علی ابن طعان محاربی شیوه آب خوردن با مشک را نمی دانست و نمی توانست آب بخورد. امام خودشان به او کمک کردند تا با مشک آب بخورد.

جوانمردی امام در شب عاشورا
در شب عاشورا، شمر برای حضرت عباس(علیه السلام) و برادرانشان امان نامه آورد. این امان نامه به آن علت بود که حضرت عباس(علیه السلام) از نسب مادری خویش در قبیله ای با شمر به هم می رسیدند. همین مسئله سبب شده بود تا آن فرد کوته فکر امان نامه به دست به سمت خیمه های امام و یارانشان راه بیفتد. شمر به نزدیکی خیمه ها آمد و حضرت عباس(علیه السلام) را صدا زد. حضرت جواب شمر را ندادند زیرا می دانستند او بی قصد و غرض شوم به آنجا نیامده است. امام حسین(علیه السلام) که متوجه بی پاسخ ماندن صدازدن های شمر شدند به حضرت عباس(علیه السلام) فرمودند: «جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.»
امام توجهشان به انسانیت انسان بود، به روح انسان که حتی نمی خواستند سلام دشمنشان بی پاسخ بماند. این جمله که «اگرچه فاسق است اما جواب او را بدهید.» می تواند از بزرگ ترین درس های عاشورایی برای ما باشد، اگر علت آن را بتوانیم درک کنیم. عظمت روحی و انسانیت امام نتیجه ای جز این جوانمردی ها و مردانگی ها در وجود امام نداشت. جوانمردی که حتی با دشمن خود و هنگام نا عدالتی ها و جنگ و کارزار هم در رفتار امام موج می زد.

واقعه عاشورا بزرگ ترین مکتب درس انسانیت در جهان است. مکتبی که بدون هیچ چشم داشت و منتی عمیق ترین و اصیل ترین روش های دستیابی به انسانیت و جلوه های آن در اجتماع را به ما می آموزد و موجب رشد ما می گردد.

 

 نظر دهید »

سبک زندگی عاشورایی 6

07 آذر 1395 توسط ابراهيمي

حماسه امام حسین علیه السلام در جنگ صفین
امام حسین علیه السلام دلاور مردی بود که شجاعت و شهامتش دوست و دشمن را به حیرت آورده بود . حماسه آفرینیهای آن حضرت در جنگهای جمل و صفین و نهروان زبانزد خاص و عام بود . عبدالله بن قیس از دلاوریهای امام حسین علیه السلام در جنگ صفین چنین گزارش کرده است: در نبرد صفین در میان لشکر علی علیه السلام و در رکاب آن حضرت بودم . ابوایوب سلمی از فرماندهان معاویه به کمک نیروهای خود بر آب فرات مسلط شده و آن را به روی ما بست . لشکریان علی علیه السلام از شدت عطش به آن حضرت شکایت کردند . امیرالمؤمنین علیه السلام نیز برای بازپس گیری آب فرات عده ای را فرستاد، اما آنان ناامید برگشتند . مولای متقیان علیه السلام از گرفتاری پیش آمده به شدت ناراحت شد . در آن حال امام حسین علیه السلام عرضه داشت : «امضی الیه یا ابتاه؟ ; پدر جان! آیا من برای باز کردن راه آب بروم؟» علی علیه السلام فرمود: «پسرم! برو .» حضرت سیدالشهداء علیه السلام به همراه عده ای به نیروهای دشمن حمله کرده و آنان را از فرات دور ساخته و خیمه اش را در کنار آب برافراشت و عده ای را برای حفاظت از آب گمارد . آنگاه نزد پدر بزرگوارش آمد و پیروزی خویش را مژده داد . اما علی علیه السلام از شنیدن بازگشائی راه آب به گریه افتاد . به امام گفته شد: یا علی! این اولین پیروزی است که در این جنگ به برکت حسین علیه السلام به دست آمد، چرا گریه می کنید؟! امام فرمود: بلی درست است، اما من به یاد روز عاشورا افتادم که حسینم با لب تشنه به شهادت می رسد .

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 21
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

گل نرگس

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دوشنبه
  • دوشنبه
  • پاییز
  • آشپزی
  • حضرت زینب
  • حدیث
  • داستان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس