سلوک عاشورایی
سلوک عاشورایی
تشريح ابعاد گوناگون از قيام و انقلاب حضرت سيدالشهدا(ع) .
1- تعاون و همياري
«وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِر وَ التقْوى وَ لَا تَـعـاوَنُـوا عَـلَـى الْـإِثْـمِ وَ الْـعُـدْوانِ …» (مائده:2)
حركت ظاهري امام حسين(ع) از مدينه به مكه حركتي نفي اي و مبتني بر يك دستور فقهي از شريعت اسلام يعني «حرمت اعانه به اثم و عدوان» است؛ حضرت از آنجا كه بيعت با يزيد را تأييد حكومت ظالمانه و غاصبانه او مي داند و چنين حكومتي از مصاديق بارز اثم و عدوان قلمداد مي شود، زير بار چنين بيعتي نمي روند و از مدينه به مكه هجرت مي كنند.
از سوي ديگر حركت حضرت، مصداق بارز بر و تقوا است. ايشان در طول تمام اين حركت، مكرراً از آحاد امت اسلامي به طور عمومي و گاه از بعضي اشخاص به طور خاص، طلب ياري مي فرمايند. در اين ميان، «هل م ن ناصر ينصرني» ايشان حماسه هايي چون انقلاب اسلامي، دفاع مقدس، مقاومت اسلامي و بيداري اسلامي، پاسخي بر آن استعانه ها است.
2- امر به معروف و نهي از منكر
«وَ المُومِنونَ و المُومِناتُ بعضُهُم اولِياءُ بَعضٍ يَأمُرونَ بِالمَعروفِ و ينهَونَ عَنِ المُنكرِ …» (توبه:71)
بر مبناي وصيت نامه امام حسين(ع) خطاب به برادرشان محمد بن حنفيه، يكي از اهداف اساسي قيام حضرت(ع)، امر به معروف و نهي از منكر است. «چرا با وجود فقدان برخي شرايط اساسي امر به معروف و نهي از منكر در قيام سيد الشهداء(ع)، باز هم حضرت تأكيد دارند كه قيام خود را به اين عنوان معرفي فرمايند؟» زيرا وجوب فريضه الهي «امر به معروف و نهي از منكر»، از منظر فقهي، متوقف بر اجتماع شرايطي از جمله «احتمال تأثير» و «ايمني از ضرر» است كه تا آنها حاصل نشود، وجوبي در كار نخواهد بود.
برخي حركت امام حسين(ع) را استثنايي بر قواعد و احكام شريعت به حساب آورده اند؛ اما استاد، آن را از ابتدا تا انتها منطبق با موازين ظاهري و احكام فقهي و تكاليف شرعي برمي شمارند و تأكيد مي فرمايند كه «نيازي به استثنا خواندن اين قيام نيست.» با اين تحليل وي، قيام حسيني براي هميشه تاريخ و براي همه احرار، درس آموز و حجت شرعي مي شود؛ زيرا با استثنا خواندن قيام عاشورا، راه بر تأسي كنندگان به آن حضرت بسته مي شود.
دايره «شرط احتمال تأثير» از سطح «تأثير حالي» به عمق «تأثير استقبالي» توسعه مي يابد و از دامنه «تأثير بر فاعل منكر» به قله «تأثير بر ساير افراد جامعه» ارتقا پيدا مي كند. همچنين «شرط ايمني از ضرر» در مواردي خاص، نظير آن جا كه اصل دين و حكومت ديني در معرض خطر است، به ويژه براي افراد خاصي كه وجاهت و مرجعيتي در ميان آحاد جامعه دارند، منتفي مي شود و چنين اشخاصي نمي توانند به بهانه ضرر، از انجام وظيفه نهي از منكر شانه خالي كنند؛ بلكه بايد تا پاي جان براي دفع اين نوع منكرات ايستادگي كنند، همان گونه كه امام حسين(ع) عمل كرد و بزرگاني چون شهيد شيخ فضل الله نوري و امام خميني(رض) نيز به فعل حضرت استناد كرده و عليه ظلم قيام كردند.
3- هجرت و مجاهدت
«وَ الذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فى سَبيلِ اللهِ وَ الذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِك هُمُ الْمُوْمِنُونَ حَقا لَهُمْ مَغْفِرَةُ وَ رِزْقُ كريمُ» (انفال:75)
تقسيم بندي هجرت به «هجرت صغري» و «هجرت كبري» و تقسيم جهاد به «جهاد اصغر» و «جهاد اكبر» و تبيين ويژگي هاي هر يك و نيز ارتباط آنها با يكديگر و تطبيق اين مفاهيم چهارگانه بر حماسه عاشورا، از نكات نابي است كه در اين مبحث طرح شده است.
هجرت صغري مي تواند براي ايجاد هجرت كبري يا حفظ آن و يا هجرت دادن ديگران و حفظ دين آنها صورت گيرد. بر اين اساس، هجرت صغراي حضرت سيدالشهداء(ع) كه به جهاد اصغر ختم شد، بي نظيرترين هجرت در تاريخ بشريت بوده است و با هجرت ساير اوليا و انبياي الهي و حتي هجرت رسول مكرم اسلام(ص) هم قابل مقايسه نيست.
در بيان ضرورت «هجرت معنوي» پس از «هجرت ظاهري» گفته اند:«سالك الي الله اگر بخواهد از منزلي عبور كند و به منزل ديگري برسد، بايد منزل اول را هم به دست فراموشي بسپارد! اگر به منزل تعلق پيدا كند، همين تعلق، مانع از رفتن او به منزل بعدي مي شود.»
4- دين و دين داري
«هُوَ الذى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَق لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدينِ كلهِ وَ لَوْ كرِهَ الْمُشْرِكونَ» (توبه:33)
امام حسين(ع) در يكي از رجزهاي روز عاشوراي خود، فرمود: «إنْ كانَ دِينُ مُحَمدٍ لَمْ يَسْتَقِمْ إلا بِقَتْلِى يَا سُيُوفُ خُذِينِى» حضرت ابوالفضل العباس(ع) نيز در آن هنگام كه دست راستش قطع مي شود، مي فرمايد: «وَ اللهِ إنْ قَطَعْتُمُوا يَمِينِى إنى أُحَامِى أبَداً عَنْ دِينِى» در سراسر حركت امام حسين(ع) از اين نمونه ها بسيار است و همه اين ها حكايت از نقش تعيين كننده «دين» در قيام عاشورا دارد. مشكل جامعه زمان امام حسين(ع) كه مشكل جامعه امروز ما نيز هست، آن است كه به فرموده حضرت(ع): «الناسُ عَبِيدُ الدنْيَا وَ الدينُ لَعِقُ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحصُوا بِالْبَلَاءِ قَل الديانُونَ» لذا براي حفظ دين الهي، در هر عصري بايد فداكاري كرد. همچنان كه حضرت وقتي مشاهده كردند كه بني اميه، در حال ضربه زدن به دين است و اين جريان موجب مي شود كه از اسلام فقط پوسته و ظاهري باقي بماند، سكوت را جايز ندانسته و قيام كردند و تا بذل مال و جان، خاندان و اصحاب خويش ايستادگي كردند.
«دين چيست و متدين كيست؟»، «اسلام چيست و مسلمان كيست؟»، «ايمان چيست و مومن كيست؟»، «چه رابطه اي بين دين و اسلام و ايمان وجود دارد؟»، «اثر ايمان بر اعضا و جوارح و اعمال انسان چيست؟»، «عوامل استواري و تضعيف و تزلزل و نابودي ايمان چيست؟»، «علت نوسان انسان ها در دين داري چيست؟» و …
با تفكيك عالمانه ميان «اسلام حقيقي» و «اسلام ظاهري»، روشن ميشود كه قيام سيدالشهداء(ع) براي حفظ اسلام حقيقي بوده است و بر هر انسان آزاده اي لازم است كه هرگاه اسلام حقيقي در معرض خطر قرار گرفت، به امام خود تأسي كند.
5- استقامت و پايداري
«إن الذِينَ قالُوا رَبنَا اللهُ ثُم اسْتَقامُوا تَتَنَزلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكةُ أَلا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنةِ التِى كنْتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت:30)
چنانكه از مجموعه كلمات امام حسين(ع) به دست مي آيد، حضرت «اصلاح امت و اقامه حق» را به عنوان اهداف سياسي و اجتماعي خود معرفي مي فرمايند. بي ترديد، دستيابي به اين اهداف والا، مستلزم پايداري و استقامت در مسير تحقق آن است. از سوي ديگر، «شهادت في سبيل الله و رسيدن به لقاءالله» به عنوان اهداف معنوي و عرفاني حركت حضرت، مدنظر بود كه وصول به آنها نيز تنها با استقامت و پايداري در اين مسير امكان داشت.
«اقامه دين حق» و «وصول به حق تعالي»، نيازمند چهار شرط اساسي و مقدماتي است كه اگر هر يك از اين شروط چهارگانه فراهم نشود، تحقق هدف نهايي غيرممكن خواهد بود. اين چهار شرط عبارتند از: «شناخت حق و تمييز آن از باطل»، «شناخت مسيري كه انسان را به حق مي رساند»، «حركت در مسير حق» و «استقامت و پايداري در اين مسير». در اين ميان، آنچه از همه مهم تر است، مسئله استقامت و پايداري است؛ زيرا اگر پايداري نباشد، حتي در آخرين مراحل سير و در نزديك ترين حالات به مقصد نيز، دستيابي به هدف نهايي ممكن نخواهد بود.
«اگر مي خواهي زنده شوي، بايد در راه حق پايداري كني، حتي اگر جانت را هم در اين مسير از دست بدهي! اگر بخواهي واقعاً زنده شوي، يعني دلت به آب حيات معنويت زنده شود، راه منحصر در اين است كه استقامت كني. هر كس بخواهد در دو بعد معرفتي و اجتماعي به هدف برسد، بايد پاي حق بايستد و پايداري كند»؛
حكومت اسلامي موظف است كه فضايي ايجاد كند كه پايداري در راه حق و استقامت در انجام تكاليف الهي براي همگان آسان شود.
6- حق و باطل.
7- عزت و ذلت
«مَنْ كانَ يُريدُ العِزة فَلِلهِ العِزةُ جَميعاً» (فاطر:10)
از ديدگاه ظاهربينانه و دنيوي، سرانجام قيام عاشورا كه به قتل امام حسين(ع) و اصحاب ايشان و اسارت خاندان آن حضرت منتهي شد، چه بسا ذلت تعريف مي شود؛ غافل از آنكه عزت و ذلت از ديدگاه مكاتب الهي، تعريفي غير از عزت و ذلت از ديدگاه مكاتب مادي دارد.
آنگاه كه يزيد(لعنه الله عليه) سيدالشهداء (ع) را بر سر دو راهي «جنگ ـ بيعت» قرار مي دهد، حضرت(ع) از اين دو راهي تعبيري متفاوت نسبت به فهم كوتاه ظاهربينان ارائه مي فرمايند: «ألَا وَ إن الدعِى ابنَ الدعِى قَد رَكزَ بَينَ اثنَتَينِ بَينَ السلةِ وَ الذلةِ وَ هَيهَاتَ مِنا الذلةُ …» يعني اين دو راهي، دو راهي «عزت ـ ذلت» است، نه «جنگ ـ بيعت.»
بنابر منطق سيدالشهداء(ع)، عزت حقيقي در گرو عمل به حق و اطاعت از خداي متعال است؛ زيرا سرچشمه عزت، خداوند متعال است و جز اهل تقوا و اطاعت را عزيز نمي كند و جز اهل دنيا و معصيت را ذليل نمي سازد.
8- غيرت ديني
اهداف و اغراض متعددي براي قيام سيدالشهداء(ع) مطرح شده و مي شود پاسخ دهند كه ريشه تمام آن اهداف چه بود؟ «غيرت ديني» منشأ و ريشه تمام اهداف حضرت در اين حركت الهي دانسته شده.
غيرت در مباحث اخلاقي به معناي سعي و كوشش در حفاظت از چيزي است كه حفاظت از آن، عقلاً و شرعاً بر انسان لازم و واجب است قلب و از لوازم محبت و يكي از منازل سير و سلوك است كه موجب مي شود سالك الي الله، هر چه در سير معنوي خود به لقاءالله نزديك تر مي شود، موانع اين سلوك را از سر راه بردارد تا به وصال محبوب نائل شود.
تبيين و تطبيق غيرت امام حسين(ع) و اصحاب باوفاي آن حضرت، در طول حركت و قيام عاشورا، با استفاده از داده هاي تاريخي و كلمات و روايات نقل شده از ايشان، بحث را بسيار جذاب و بديع كرده و ارتباط جنبه نفي اي و نهي اي قيام سيدالشهداء(ع) با غيرت ديني را روشن مي كند. همچنين تبيين تجلي غيرت عرفاني در حركت امام حسين(ع) كه سبب شده بود شوق به لقاءالله در ايشان و يارانش موج زند، از بخش هاي مهم اين بحث است.
نقش تعيين كننده «غيرت حسيني» در مبارزه با بدعت ها و ارتباط اين مسئله با حفظ و بقاي اسلام سبب مي شود كه حضرت استاد بر «حسيني البقاء بودن اسلام» تأكيد ويژه اي داشته باشند. آنچه پس از قيام عاشورا نيز ضامن حفظ و بقاي اسلام خواهد بود، وجود همين روحيه مردانگي و غيرت مندي در جوانان و پيروان آن حضرت(ع) است.
9- بصيرت ديني
«قُلْ هذِهِ سَبيلى أَدْعُوا إِلَى اللهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتبَعَنى وَ سُبْحانَ اللهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ.»
حادثه كربلا صحنه مقابله دو جريان خدامحور و شيطان محور بود. جريان شيطاني براي تسلط بر جامعه اسلامي و تسخير قله آن يعني حكومت، از انواع و اقسام اهرم ها و ابزارهاي شيطاني نظير «تهديد» و «تطميع» و «تحميق» استفاده مي كند، اما حسين بن علي(ع) مصلحي غيور و انساني ضد غرور است. مقابله حضرت با غرور نيرنگ و فريب و خدعه اهل باطل، از طريق بسط و توسعه بينش و شعور و بصيرت ديني در جامعه صورت مي گرفت.
تبيين اين مسئله مهم كه رجال الهي براي رسيدن به حكومت و حفظ آن از اهرم هاي شيطاني استفاده نمي كنند، از نكات و نقاط برجسته اين بحث است. جايگاه تشكيل حكومت اسلامي از منظر معارف الهي و شيوه هاي حكومت داري مبتني بر تعميق بصيرت و آگاهي و شعور ديني و سياسي آحاد امت اسلامي از ديگر مباحث مهم و كاربردي اين بحث است.
امام حسين(ع) گرچه بر مبناي رسالت الهي خود، وظيفه داشتند كه حكومت را به دست گيرند، اما در اين مسير، نه خود مغرور و فريب خورده كوفيان يا ديگران بود و نه براي رسيدن به حكومت، كسي را فريب دادند يا از ابزارهاي شيطاني استفاده كردند.
بر گرفته از بیانات آیت الله مجتبی تهرانی