سلوک عاشورایی و ابتلائات کربلا 3
5- لزوم توجه به بلای امام حسین(ع) برای سلوک
باید این حالت ها که اساس سلوک باطنی است، در انسان پیدا شود، مهم ترین نردبان سلوک این است که انسان چشم از عاشورا برندارد، لذا سلوک به بلا از بهترین نردبان هاست. بلای ما، به اندازة خود ما سلوک دهنده است، ولی بلای سیّدالشّهدا(ع) به اندازة عظمت حضرت. لذا در زیارت عاشورا بعد از طیّ مراحلی می خوانیم: و أسئل الله بحقّکم و بالشّأن الّذی لکم عنده أن یعطینی بمصابی بکم أفضل ما یعطی مصاباً بمصیبته مصیبةً ما أعظمها و أعظم رزیـّـتها فی الإسلام و فی جمیع السّموات و الأرض.
به هر حال بالاترین درجات مصیبت را می توان در مصیبت سیّدالشّهدا(ع) داشت به این شرط که، مراحل قبلی طی شده باشد.
بلای سیّدالشّهدا(ع) همان سفینة حضرت است و یکی از بهترین راه های ورود به این سفینه، توجه به بلای اوست. «یا غیاث المستغیثین». عبادتی که حضرت در گودی قتلگاه انجام دادند، می توانست همة عالم را بهشتی کند، اگر همة عالم می خواستند در عاشورا مثل حبیب بشوند، ممکن بود؛ الان هم ممکن است، زیرا این ظرفیت عبادت حضرت است. بلای امام زمان(ع) در زمان فعلی جزو اعظم ابتلائات است، اینکه در بعضی از روایات، غیبت حضرت تشبیه به غیبت حضرت یوسف(ع) شده، بی جهت نیست. هم چنان که مبتلاترین آدم ها در غیبت یوسف، خود یوسف بود در غیبت صاحب الزمان(ع)، نیز مبتلاترین شخص، خود حضرت است؛ لذا غیبت برای صاحب آن، آسان نیست.
6- طمعة شیطان شدن عبادت،• در صورت عدم توجه به بلای ولیّ خدا
باید چشم را از ولیّ خدا و بلای او برنداشت، والّا شیطان انسان را می برد، عبادات و ریاضات نیز طمعة شیطان می شود. غزالی با آنکه، می گویند: معلّم اخلاق، سالک و ریاضت کش بوده، همة زحماتش به نفع یزید تمام شده؛ در مورد لعن یزید می گوید: یزید را لعن نکنید، شاید او دستور نداده باشد. حال آنکه یزید را خیلی از اهل سنت جایزاللعن می دانند. از او سئوال می کنند: آیا بگوییم اللّهمّ العن قتلة الحسین؟ می گوید این را هم نگویید؛ ای بی انصاف، تو معلّم اخلاقی؟! چرا همة آبروی خودت را در ترازوی یزید می گذاری و یزید و قاتلان امام حسین(ع) را تطهیر می کنی؟ این سلوک، ریاضت، عبادت و علم بدون بلای ولی خداست که شیطان، بزرگ تر از اینها را دارد. همین آدم در کتاب سرّالعالمین می گوید: «ذکر مقتل حسین بر واعظ حرام است؛ زیرا بغض ها را بر علیه صحابه تحریک می کند و آنها از پرچم داران دین هستند». بی انصاف، عاشورا چه ربطی به صحابه دارد؟! مگر یزید، ابن زیاد، عمر سعد و شمر از صحابه بوده اند؟! البته خودش به خوبی می داند که عاشورا کار یزید (به تنهایی) نیست… .
7- محور درگیری با جبهة باطل شدن،• نتیجة سلوک با بلای ولیّ خدا
این سلوک آدم را درویش نمی کند، بلکه سالک با بلای سیّدالشّهدا(ع) محور درگیری با باطل در عالم می شود: «سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم» در یک جبهه وفا و در جبهه دیگر یک پارچه آتش است. همچنین این سلوک لعن و سلام و رحمت می آورد. اینکه می گویند: « سیّدالشّهدا(ع) در ضیافت است، یعنی باید خندید، شما که گریه می کنید محجورید»، سخن باطلی است؛ زیرا از بلا نمی توان با خنده بهره مند شد، ضیافت است اما ضیافت بلا، که ورود به آن، آن حداقل با گریه است، تا جایی که از گریه بمیری. مراحل بلا از مدخل پیوند عاطفی، روحی و گریه شروع می شود، لذا؛ وقتی که به امام سجّاد(ع) اعتراض می کنند که، حزن و گریة شما کی تمام می شود؟ می فرمایند: «حضرت یعقوب(ع) یک فرزندش غائب شد، آن قدر گریه کرد، من در یک روز دیدم، پدرم و تعداد زیادی از اهل بیتم را ذبح کردند، چطور گریه نکنم»؟11 مسلماً گریة حضرت، گریه بر پدر نبوده؛ بلکه گریه بر ولیّ خدا بوده که برای ایشان سلوک می آورد.
بعد از آنکه حضرت یوسف و حضرت یعقوب(ع) به هم رسیدند، یعقوب با اصرار از یوسف خواست که، قصه خودش را تعریف کند، یوسف هم بخشی از آن را این گونه فرمودند: «برادران مرا سر چاه بردند سپس گفتند: لباس هایت را در بیاور، قسمشان دادم، اگر می خواهید به چاه بیندازید، لختم نکنید، یکی از برادران کارد کشید و گفت: اگر لباس هایت را در نیاوری می کشمت، بعد عریان مرا به چاه انداختند، به اینجا که رسید، حضرت یعقوب(ع) غش کرد، وقتی که به هوش آمد گفت: بقیه را بگو، حضرت یوسف فرمودند: مرا معاف بدارید، بقیه اش گفتنی نیست .»
کدام یک از ما وقتی گفتند: امام حسین(ع) را عریان کردند، غش کرده است؟ اصلاً جریان حضرت یوسف(ع) و امام قابل مقایسه است؟ حضرت یعقوب در اوج قدرت، نمی تواند تحمّل بکند؛ لذا نمی توانند روضة امام حسین(ع) را در بهشت برای اهلش بخوانند، در حالی که، در بهشت همه چیز تمام شده است.