سلوک عاشورایی و ابتلائات کربلا 2
3- بلای امام حسین(ع) محور تهذیب تاریخ
واقعاً عاشورا هنوز برای ما در پردة ابهام است. در زیارت ناحیه مقدسه، حضرت امام زمان(ع) می فرماید: اگر زمانه مرا به تأخیر انداخت و مقدّرات از یاری ات بازم داشت و نتوانستم در رکاب تو با دشمنانت بجنگم، ولی از صبح تا شب برایت گریه می کنم و به جای اشک خون می گریم7.
یا در زیارت عاشورا می خوانیم: ای اباعبدالله، حقیقتاً این اندوه و مصیبت از ناحیة تو بر ما و بر همة اهل اسلام و آسمان ها بر همة اهل آسمان ها سنگین و بزرگ است.
حتّی، در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است.
ماجرای سیّدالشّهدا(ع) جزو اسرار عالم است که چطور در دورة غربت اسلام و در شرایطی که جبهة مقابل، احساس پیروزی مطلق می کرد و در کنار سر سیّدالشّهدا(ع)
لعبت هاشم بالملک فلا
خبرٌ جاء و لاوحیٌ نزل
می گفت، این وتر موتور تنها شده، کار را تمام کرد و یک تاریخ را نجات داد، به سخن دیگر، جبهه باطل با یک نقشة عظیم آمده بود تا به اسلام تیر خلاص بزند ولی نبیّ اکرم برای چنین روزی، سیّدالشّهدا(ع) را تربیت کردند یعنی؛ در مقابل اعظم مکائد شیطان، اعظم عبادات اتفاق افتاد، به طوری که، از خود ابلیس گرفته، که طبق بعضی از نقل ها در وسط صحنه، میدان داری می کرد تا تمام جنودش در کربلا حضور داشتند.
ابلیس یکی از دعاهای مستجابش را برای کربلا گذاشته بود، وقتی که حضرت در گودی قتلگاه بودند و تشنگی بر حضرت فشار می آورد، به خدا گفت: دعای مستجاب من این است که خورشید را بر حسین، بتابانی. طوری تابید که نگفتنی است، عطش مخصوص حضرت که معصومین(ع) روی آن حسّاس بوده اند و خدای متعال روضه اش را برای حضرت آدم(ع) خوانده است نتیجة این گرماست، در همان حال، جبرئیل اجازه گرفت و حائل شد، حضرت فرمودند: «کیست که بین من و حبیبم، حائل شده، برو کنار»! لذا شیطان تمام توان خود را به کار برد که یک نقطه ضعف از سیّدالشّهدا(ع) بگیرد و ایشان با تمام وجود ابلیس را زمین گیر کردند.
روز حسین(ع)، محور ایّام الله: یوم الحسین(ع) محور ایّام الله است، ایّام الله به سه روز تفسیر شده است: «ظهور، رجعت و قیامت»، و امام حسین(ع) در هر سه محورند، زیرا شعار لشکریان امام زمان(ع) در روز ظهور «یا لثارات الحسین» است و اولین نفر در رجعت، اباعبدالله الحسین خواهند بود در قیامت نیز، وقتی پرچم امام حسین(ع) می آید معلوم می شود، هر چه آدم به درد نخور ـ که در جهنم خود ابلیس با آنها دعوا می کند ـ در طرف شیطان است و همة آدم های خوب و به درد بخور، در طرف سیّدالشّهدا(ع)
از آن طرف، هزاران ملک برای یاری حضرت آمدند اما وقتی رسیدند عاشورا تمام شده بود، لذا غبارآلود و غصه دار در کنار ضریح حضرت مشغول عزاداری هستند تا در دورة ظهور بیایند و انتقام بگیرند، پس ملائکه نیز با بلای حضرت سالکند.
این بلا محور تهذیب تاریخ است و همة کسانی که هدایت شده اند سر سفرة این بلا نشسته اند، لذا زیارت عاشورا با «السلام علیک یا أباعبدالله» شروع می شود، یعنی «پدر بندگان خدا»، زیارت عاشورا ماجرای این ابوّت را که در بستر عاشورا واقع شده است، بیان می کند. چهارده معصوم(ع) را کنار بگذارید که آنها نیز نه نفرشان فرزندان حضرت هستند، دیگران حتّی پیامبران اولوالعزم از آن عباد الهی هستند که ابوّتشان با سیّدالشّهدا(ع) است.
4- مبتلا شدن انسان به بلای معصوم(ع)،• راه سلوک با بلای ایشان
سلوک به بلای سیّدالشّهدا(ع)، یعنی؛ در این ماجرا وارد و با عاشورا سالک شدن. نه فقط بلای سیّدالشّهدا(ع)، بلکه بلای چهاره معصوم(ع)، از جمله امام زمان(ع) که ایشان مبتلاترین انسان های عالمند، کیست که این را بفهمد؟! راوی می گوید: بر امام صادق(ع) وارد شدیم، وضع حضرت متغیّر بود و به شدت گریه می کردند و می فرمودند: غیبت تو خواب را از من گرفته است، سپس فرمودند: کتاب جفر را نگاه می کردم به غیبت حضرت و حوادث آن رسیدم.
یکی از بزرگ ترین درس های سورة یوسف این است که، حضرت یعقوب(ع) با غیبت ولیّ خدا چگونه برخورد کرده است، همیشه مشغول بوده در حالی که، پیغمبر خداست و مقام عصمت دارد، باید دائماً به خدا مشغول باشد، اگر گریه بر یوسف سلوک آور نبود، گریه نمی کرد؛ چون انبیا حتی کار مباح هم انجام نمی دهند، چطور حضرت یعقوب(ع) این قدر گریه نموده و نسبت به آنهایی که این کار را کرده اند کظم غیظ می کند به طوری که چشم ها سفید و کمر خم گردید، بعد هم متهم به جنون شد، باز هم دست بردار نبود. باید با بلا و غیبت ولیّ خدا این طور برخورد کرد، نه اینکه ولیّ خدا مبتلاست، تو بخوابی؟! «عزیزٌ علیّ أن تحیط بک دونی البلوی».